باز هم محرم است و ماه درس ها!
ای عزیز مصطفی، ای پسر فاطمه ی زهرا، ای شهید کربلا،
ای خون خدا! باز هم پرچم عزای تو را افراشته ایم و در سوگ تو سیه پوشیم.
این پرچم عزا و لباس مشکی، ما را به یاد کربلا و عاشورا
می اندازد، به یاد حماسه و شهادت، به یاد عدالت و شجاعت، به یاد
خدا ورسول، به یاد مدینه و کوفه و کربلا، به یاد نماز و نیایش و اشک
و سجاده و قرآن و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و تولی و
تبری و به یاد همه ی خوبی ها، ارزش ها، وفاها و دینداری ها.
ای حسین مظلوم!
عاشورا برای ما تشنگان حقیقت، سیراب کننده ی جان است
و الهام بخش ایمان. هنوز هم درجان ما، علقمه ی عطش
جاری است و ما تشنه لبِ فراتیم.
دل های ما یک «حسینیه ی» پرشور است و خانه هایمان «تلّ زینبیه»
و جبهه هایمان «قتل گاه». در حسینیه ی دل هایمان مرغ های محبت و
کبوتران عشق، سینه می زنند و اشک های یتیم، در
خرابه ی چشممن بی قراری می کنند.
ای صاحب محرم، ای پناهِ جان های شیفته و عاشورایی!
سینه های ما تکیه ای قدیمی است که با کتیبه های اشعار محتشم، سیه پوش است.
دربِ آن با کلیدِ «یا حسین» باز می شود و زمین آن با اشک و مژگان
چشم ها، آب و جارو می شود. ما دل های خود را وقف تو کرده ایم یا حسین!
تو خودت این وقف نامه را امضا کرده ای برای
این ادعا، سند و شاهد بسیار داریم:
این که شوق کربلا در دل و شور شهادت در سر داریم،
این که هیچ روزی بی یاد تو بر ما نمی گذرد و هیچ مجلس و محفلی
بدون سلام بر تو شکل نمی گیرد و هیچ امر به معروف و نهی ازمنکری
جز با الهام از کربلای تو انجام نمی یابد،
این که تربت تو زینت سجاده های ماست، این که اشک عزای تو،
شستشو دهنده ی چشم و چهره ی گنهکار ماست، این که روزهای نخست
محرم را ایام احیای امر به معروف و نهی از منکر نام گذاشته ایم.
این ها و صدها شاهد دیگر، گواه عشق عاشورایی ماست.
تو را عاشق تر از ما کیست؟ ای محبوب پیامبر و معشوق خدا!
سلام بر تو، که محرمت جوشاننده ی چشمه ی مقدس اشک است!